هم خودش سوخت هم باقی عوامل

می گویند پیروزی هزار پدر و مادر و صاحب دارد و شکست هیچ ... و به راستی درست گفته اند که این حال و روز یکی از پرطرفدارترین تیم های این فوتبال است. قصد نداریم که در این نوشته به راهی برویم که همگان می روند اما سوالاتی در ذهنمان هست که باید پرسیده شود هرچند جوابی ندهند یا نداشته باشند که بدهند؛

بعد از دربی هفتاد و یکم که با پیروزی قاطعانه و بی حرف و حدیث استقلال برابر پرسپولیس رقم خورد، تمامی آقایانی که در کمیته به اصطلاح فنی، آش بار گذاشته حبیب کاشانی را هم می زدند یا در سوراخی خزیده اند و یا مثل جناب آقای ذوالفقار نسب دم از عدم عضویت در این کمیته فنی می زنند!

عجبا که در روز روشن، وجود خورشید در وسط آسمان را انکار می کنند و این رسمی است که از دیرباز در فوتبال ما بوده و ادامه دارد.
کسی نمی پرسد که هم اکنون حبیب کاشانی کجاست و چه می کند و چه شده که اعوان و انصارش را جلو داده و خود در پشت پرده نشسته و اتفاقات را نظاره می کند!
روزنامه پرسپولیس که خودش را هویت و شناسنامه هر پرسپولیس ی می داند، دو روز است که به پنالتی گل نشده این تیم بند کرده تو گویی که به فرض اگر هم این پنالتی گل می شد چه تضمینی برای برد یا مساوی پرسپولیس وجود داشت؟ مگر استقلال گل دوم را نزد؟ مگر دو توپ به دیرک دروازه قرمزها ننشست؟ مگر بنا به گفته کارشناسان امر داوری یکی دو بازیکن پرسپولیس نباید اخراج می شدند؟

... و عجیب تر آن است لیدرهای این تیم که در واقع لیدرهای حاج حبیب هستند که به تازگی لقب مهندس نیز به ایشان (حاج حبیب) اطلاق می شود از استیلی خواسته اند که با توجه به نتایج اخیر، بهتر است استعفا بدهد تا اینکه برکنار شود!!!
عجبا! پس آنکه استیلی را آورده با آنهمه سلام و صلوات، کجاست و چه می کند؟ برای او چه حکمی باید درنظر گرفت؟

حمید استیلی از ابتدا این بازی را باخته بود... نتیجه رفاقتی کار کردن این است که حال استیلی باید طعمش را حالا حالاها بچشد و شاید تا دیر زمانی این اتفاقات باعث دوری استیلی از پرسپولیس شود. وقتی بازیکنان مورد نظرش جذب نشدند و او سکوت کرد و از برآورده شدن تمامی خواسته هایش داد سخن داد باید فکر چنین روزهایی را می کرد.

شخصیت حمید استیلی برای همه ما قابل احترام است اما باید پذیرفت او حتی برای رفع نقاط ضعف تیمش هیچ کاری نکرد. سمت چپ پرسپولیس با حضور ابراهیم شکوری تا کی می خواهد اتوبان تیم های حریف باشد؟
دو گل به ثمر رسیده در بازی برابر اسقلال از جناح چپی بود که روزگاری کسی نمی توانست از سمت آن نفوذ کند و امروز بازیکنی در آن فعالیت می کند که به لحاظ فنی نمره اش به زور 10 می شود!

دوستان عزیز در کمیته فنی پرسپولیس ! حناب آقای دکتر ذوالفقار نسب که به عنوان سخنگو، عنوان می کردید که عزت پرسپولیس را برای این انتخاب در نظر گرفته بودید! شما که بنا به فرمایش خودتان بعد از بازی دربی، اصلا سمتی در کمیته فنی نداشته اید!
به به! مرحبا به الگو بودن شما! اگر جامعه فوتبال الگویش باید کسی چون بیژن ذوالفقار نسب باشد که در این شرایط خودش را تافته جدا بافته بداند پس وای به حال بقیه!

جناب آقای دکتر محمد زادمهر! چوب حراجی که خودتان بر آبروی خودتان زدید، هیچ کس دیگر نزد... امروز آیا تابوی شما نزد هواداران پرسپولیس اگر نگوییم شکسته، لااقل ترک برنداشته است؟
راستی آقای پنجعلی عزیز؟ چه خبر؟ از انتخاب خودتان که مدعی هستید بر اساس عدالت و ضابطه انجام شده رضایت کامل دارید؟

و در پایان روی سخنمان با سرپرست به اصطلاح موقت تیمی است که به مدت دوسال مشغول فعالیت است!
حاج حبیب کاشانی ! نوکر و خدمتگذار مردم! ما نگران حال شما و کمر درد شما هستیم!! لااقل جواب تماس تلفنی تان را بدهید تا بیش از این نگران حال شما نشویم...

نیازی به عذرخواهی شما نیست که اگر به اعوان و انصار و دوستان شما باشد بی تردید شما بری از هرگونه خطا و اشتباهی هستید و مقصر تمامی این اتفاقات رخ داده هواداران، علی دایی، علی پروین ، عابدزاده و هدایتی و ابر و باد و مه و خورشید و فلکی هستند که چشم دیدن موفقیت شما را نداشته و ندارند.

روزی نوشتم که کاشانی را مهره سوخته نکنید... اما هم خودش سوخت هم استیلی و هم کمیته به اصطلاح فنی و دست آخر هوادار!