هوادار، اسیر هواي ابري ژنرال/ قلعه نويي و اين كوفيان تحصيلكرده!

1- امير قلعه نويي كه چهارشنبه گذشته مهمان تلفني راديو ورزش بود؛ يك بار ديگر با حرف هاي شوكه كننده اش جنجال به پا كرد. او در بخشي از مصاحبه اش بدون آنكه سند خاصي ارايه بدهد، ناگهان مدعي شد «اكثر هواداران استقلال از قشر تحصيلكرده هستند» و بعد لابد براي آنكه فرضيه غريبش را محكم تر كند، اينطور ادامه داد: «اگر هم مي بينيد تماشاگران ما در استاديوم آزادي كمتر هستند، دليلش آن است كه پست هاي كليدي را در اختيار دارند و نمي توانند به ورزشگاه بيايند!» به نظر مي رسد امير قلعه نويي بعد از سال ها حضور در ويترين فوتبال كشور، هنوز متوجه جايگاه حقوقي خودش نشده و درك نمي كند كه به عنوان يك كارآكتر مهم، بايد مراقب رفتار و گفتارش باشد. توهين تيز و برنده اخير او در حالي به جريحه دار شدن عواطف بسياري از هواداران ديگر تيم ها انجاميده كه امير حتي ضرورت حفظ شأن برخي بزرگان فوتبال ايران را هم حس نكرده است؛ ستارگاني از قبيل حسين كلاني، جعفر كاشاني، بيژن ذوالفقارنسب، محمد زادمهر، محمد دادگان، ابراهيم آشتياني، محمد مايلي كهن و حتي علي دايي كه همه آنها عضو اردوگاه رقيب و از نخبگان علمي روزگار خودشان بوده اند. كاش قلعه نويي حداقل حرمت مرحوم امير مسعود برومند را نگه مي داشت؛ موسس مكتب شاهين كه اتفاقا اين مربي هم فوتبالش را از همان جا شروع كرده است؛ باشگاهي كه دست بر قضا شعار اصلي اش «اخلاق، درس، ورزش» بود.

2- امير قلعه نويي در تمام طول يك فصل گذشته درگير شل كن سفت كن هاي بي پايان و تناقض گويي هاي تمام نشدني در مورد هواداران تيمش بوده است. او امروز در حالي همه سهم علم و فرهيختگي كشور را متعلق به استقلالي ها مي داند كه در ماه هاي گذشته بارها بي رحمانه به اين جماعت تاخته بود. هنوز خاطره انگ معروف «مردم كوفه» از حافظه مخاطبان فوتبال ايران پاك نشده است؛ برچسبي كه اميرخان در همان هفته هاي آغازين و بعد از تشويق فرهاد مجيدي از سوي تماشاگران استقلال به آنها زد. اين اواخر كار به جايي رسيد كه او برخي ناهنجاري هاي رخ داده روي سكوهاي تيمش را بي سابقه قلمداد كرد: «حتي وقتي با استقلال به دسته سه سقوط كرديم هم چنين رفتاري از هواداران نديده بودم!» حالا چطور شده است كه اين جماعت سزاوار ملامت و همان هايي كه قلعه نويي 10 بار وفاداري پرسپوليسي ها را برسرشان كوبيد، ناگهان به جواهر دهر و نوادر دوران تبديل مي شوند؟ اين كه قلعه نويي بدون هيچ منطقي تصميم به تغيير رويه مي گيرد و هواداران استقلال را از فرش به عرش مي برد، شايد قابل تحمل تر از آن باشد كه در فحواي كلامش قشر ورزشگاه روي ايراني را زير سوال مي برد و به شكل غيرمستقيم آنها را بي كار و كم سواد تلقي مي كند. آيا وقت آن نرسيده كه پرافتخارترين مربي دوران معاصر فوتبال ايران كمي در موضع گيري هايش تجديدنظر كند؟

3- در حاشيه ادعاي بزرگ و آزاردهنده قلعه نويي، يك نكته قابل بحث ديگر هم وجود دارد. وقتي قرار است پاي فاكتور تحصيلات و ارتباط عجيب آن با هواداري فوتبال به ميان بيايد، شايد بهتر باشد دست كم كسي سراغ اين مقوله برود كه خودش در رتبه هاي قابل قبول علمي قرار دارد، نه سرمربي محترم استقلال كه همه تلاش ها براي پيدا كردن مدرك تحصيلي او بي نتيجه مانده است. امير در حالي بر طبل اين ماجرا مي كوبد كه حداقل او و اطرافيانش نمي توانند خودشان را مروج فرهنگ دانشگاهي در فوتبال ايران بدانند. همين امسال حكايت مكرر زد و خورد، چاقوكشي و حمله به تماشاگران معترض در محل تمرينات استقلال بارها كام فوتبالدوستان ايراني را تلخ كرد، تحركاتي كه عمدتا به دست جان نثاران سوگند خورده اميرخان انجام شد؛ همان ها كه هنگام حضور مظلومي در استقلال، با كارشكني هاي شان خواب را از چشم او ربودند و با پلاكاردهايي كه اتفاقا غلط هاي نگارشي اش توي ذوق مي زد، در تمرينات سپاهان خواستار بازگشت قلعه نويي به اين تيم مي شدند! كسي چه مي داند؛ شايد همين «علي» معروفي كه در كنفرانس هاي مطبوعاتي استقلال مامور تنبيه خبرنگاران منتقد مي شود، يكي از همان منصب داران با كمالاتي است كه سر بازي هاي تيم «ژنرال» پست كليدي اش را رها مي كند و به ورزشگاه مي رود!

4- شايد اگر كل يوم آدم ها قبل از حرف زدن كمي بيشتر فكر كنند، نتيجه كار 360 درجه تفاوت كند. اين زبان صددرصد «علمي» را حداقل خود اميرخان بهتر از ديگران بايد بفهمد!