وقتی «تعصب» یتیم می ماند / درود بر هاشمی نسب های زمانه!

1- بحث داغ اين روزهاي فوتبال ايران، حضور بازيكنان پرسپوليس و استقلال در اردوگاه رقيب ديرينه است. رسم مهاجرت بين سرخابي ها، مدت هاست كه به يك اپيدمي در كشورمان تبديل شده، اما اين موج در ليگ سيزدهم به شكل عجيبي بالا گرفته است. ابتداي فصل جاري پرسپوليسي ها با جذب سيدصالحي و ميثم حسيني و همينطور استفاده از بهزاد غلامپور به عنوان مربي دروازه بان ها حسابي خبرساز شدند و صداي برخي از هواداران شان را درآوردند. كمي بعدتر اما آبي ها از در تلافي درآمدند و با استخدام قاضي، پژمان نوري و نيكبخت واحدي نشان دادند در به بازي گرفتن احساسات هواداران شان دست كمي از قرمزها ندارند. اوضاع در جابه جايي هاي نيم فصل حتي بدتر هم شد؛ آنجا كه سرخپوشان فرزاد حاتمي را گرفتند، بازيكني كه نه تنها سال گذشته لباس آبي به تن داشت و بارها به شكل تصويري براي آنها كري خوانده بود، بلكه همين دو هفته پيش هم در دفتر فتح ا... زاده براي بازگشت به استقلال التماس دعا داشت. همزمان با اين اتفاق، انتقال اولادي به جمع آبي ها هم خبرساز شد تا برخي از هواداران فوتبال به طعنه بگويند پرسپوليس و استقلال به شعبه هاي دوم همديگر تبديل شده اند!

2- اين روزها پيشكسوتان باشگاه پرسپوليس براي رويارويي با ستارگان بازنشسته ميلان خودشان را آماده مي كنند. ليست مدعوين سرخپوش براي اين بازي، جاروجنجال هاي زيادي را به وجود آورده است. برخي از جا افتادن نام شان گله دارند و عده اي از دير دعوت شدن شان، همان طور كه طبعا بعضي از پيشكسوتان هم از خط خوردن شان در فاصله 24 ساعت قبل از این ديدار شاكي خواهند شد. با اين همه اما، در سياهه طولاني تدارك ديده شده از سوي علي پروين براي حضور در اين بازي، نام يك بازيكن به چشم مي خورد كه اعتراض ها را به اوج رسانده است؛ مهدي هاشمي نسب! مدافع دهه هفتاد باشگاه پرسپوليس كه با 4 بار گشودن دروازه استقلال «ستاره داربي ها» لقب گرفته بود، تابستان سال 79 در اقدامي عجيب راهي اردوگاه آبي پوشان شد تا جنجالي ترين انتقال تاريخ فوتبال ايران را رقم بزند. هاشمي نسب بعدتر در دي ماه همان سال به پرسپوليس گل زد و با شادي اغراق شده اش بيش از گذشته خشم هواداران اين تيم را برانگيخت. حالا 13 سال بعد از آن حادثه، هاشمي نسب را دعوت كرده اند تا در ميان عصاره هاي تاريخ پرسپوليس پاداش ياغي گري اش را بگيرد و به جنگ سوپراستارهاي روسونري برود. از همه عجيب تر اين كه شماره هشت جفاكار، اين روزها حتي تظاهر به ندامت هم نمي كند. او كه ماه گذشته در قالب تيم پيشكسوتان استقلال به ميدان رفته بود، به تازگي در اظهار نظري جالب ادعا كرده توجهي به اعتراضات اخير ندارد و اگر دوباره زمان به عقب برگردد، به عضويت استقلال درخواهد آمد.

3- موضوع زياد پيچيده نيست. مخاطبان فوتبال در ايران، امروز در حالي به تغيير رنگ دادن بازيكنان مورد علاقه شان ايراد مي گيرند كه اساسا انگيزه هاي وفاداري در كشورمان از مدت ها قبل رنگ باخته است. ستاره هاي اين مملكت رنگ پيراهن شان را به «دو زار» بالاتر مي فروشند، چون جامعه فوتبال بازدارندگي كافي را در مقابل خيانت و شورش به وجود نمي آورد. اينجا دنيا به كام ياغي هاست. يكي مثل هاشمي نسب در اوج محبوبيت به علاقه خالصانه ميليون ها انسان پشت پا زده، در روزهايي كه دلار 700تومان بوده به عنوان اولين بازيكن تاريخ فوتبال ايران دستمزد بالاي صدميليون تومان گرفته و حالا هم با عزت و احترام براي يك بازي افتخاري به آشيانه سرخ فراخوانده شده است. در سيستم معيوب اين فوتبال، زيانكاران واقعي در حقيقت همان كساني  هستند كه در دوران درخشش شان به پيشنهادات ريز و درشت پشت كردند و وفادارانه پاي تيم شان ايستادند. آنكه ضرر كرده، يكي مثل مجتبي محرمي است كه امروز از جور زمانه، ياراي نفس كشيدن هم ندارد. هاشمي نسب هست، اما از امثال محمد مايلي كهن و دادكان حتي خشك و خالي هم اسم نبرده اند تا مبادا اجر خداحافظي شان با قرمزترين پيراهن اين مملكت را بگيرند!

4- دنيا دنياي امثال مجتبي محرمي نيست. كام جهان را فرزاد حاتمي مي برد كه ظرف سه سال در تمام تيم هاي اصل و نسب دار اين مملكت توپ زده و حالش را برده است. طعم خوش اين فوتبال زير دندان محمد قاضي است كه ماركوپولو را هم روسفيد كرده، يا مهرداد اولادي كه از هول حليم، حالا حتي گلش به استقلال در داربي تهران را هم «اتفاقي» صدا مي زند! سرمشق هاي تعصب، همه منسوخ شده اند. زنده باد پيروان هاشمي نسب...!