يار شهر يا «بار» شهر؟ / كوچ اجباري پدر از ورزش!

1- با اوجگيري حضور چهره هاي ورزشي در انتخابات شوراي شهر، روز گذشته محمد علي آبادي نيز رسما كانديداتوري خودش را در اين زمينه اعلام كرد تا مشخص شود معاون عمراني سابق شهرداري تهران، يك بار ديگر سوداي حضور در مديريت شهري را در سر مي پروراند. علي آبادي كه انتقال ناگهاني اش به حوزه ورزش با انتقادات بسيار زيادي همراه بود، اكنون در شرايطي دوباره اين حيطه را به سمت عرصه سابق فعاليتش ترك مي كند كه رزومه او دشوار بتواند از تصميم جديد وي براي ادامه كار مديريتي دفاع كند.

2-  كاش بين سوالات مندرج در فرم ثبت نامي نامزدهاي شوراي شهر، پرسشي وجود داشت كه در آن متقاضيان را وادار مي كرد بنويسند در حوزه قبلي فعاليت شان چه كرده اند كه حالا آماده بر تن كردن قباي يك مسووليت جديد مي شوند؟ در اين صورت شايد مهندس محمد علي آ بادي هم ناچار مي شد همه شاهكارهاي هشت سال گذشته اش را مرور كند و خيلي چيزها را به ياد بياورد؛ از استاديوم هاي 15هزار نفري پر از اشكالي كه با پيمانكاري فرزندش در استان هاي غيرفوتبالي تاسيس شد و خاك خورد تا ماجراي بركناري غيرقانوني محمد دادكان كه هنوز همه فوتبال ايران دارد تاوانش را مي پردازد. حالا كه پرسش نامه هاي انتخاباتي كم كاري مي كنند و به تپه هاي آباد شده پيشين نامزدها كاري ندارند، حداقل وجدان حرفه اي آقاي مهندس مي تواند به ميدان بيايد و از او بپرسد؛ بپرسد كه از تشكيل فيفاي اسلامي چه خبر؟ داستان برگزاري مسابقات كشورهاي اسلامي كه ميلياردها تومان هزينه در برداشت و برخي از اعضاي خانواده علي آبادي هفته ها به خاطرش در ايتاليا اقامت كردند به كجا كشيد؟ حكايت فلان مدير نزديك به ايشان كه در ستاد ساماندهي تماشاگران ايراني در جام جهاني 2006 متهم به اختلاس شد به كجا انجاميد؟ وعده برگزاري المپيك در ايران كجا رفت و ماجراي ليگ 30 تيمي چه شد؟ پروژه اسفبار انتقال تيم ها كه تباهي پاس بزرگ تهران را در پي آورد چه دردي از اين ورزش دوا كرد و اظهارنظر تاريخي «فيفا هيچ غلطي نمي تواند بكند» تا چه حد درست از آب درآمد؟ كاش تغيير سنگر ديگرباره علي آبادي و اقبال مجدد او به فضاي شهري، در پي كسب اطلاع وي از ناكارآمدي اش در ورزش رخ مي داد، اما افسوس كه به نظر مي رسد جناب مهندس صرفا در جستجوي ميزي است كه حضور او در جمع مديران مياني كشور را براي چند سال ديگر تمديد كند. درست با همين دغدغه بود كه جنابش از رياست سازمان تربيت بدني به رياست كميته ملي المپيك پل زد و حالا با انقضاي مهلت حضورش در  اين مجموعه، به چهار سال خدمت صادقانه ديگر در شوراي شهر مي انديشد!

3- بررسي سوابق علي آبادي در برخي از پايگاه هاي خبري، مخاطب را به نتايج جالبي مي رساند؛ از جمله اينكه سال ها پيش وقتي آقاي مهندس در بنياد مستضعفان مسووليت داشته، طي حكمي محمود احمدي نژاد را به عنوان مديرعامل شركت آتي ساز منصوب كرده است. كسي چه مي داند؛ شايد خيلي از پست هايي كه علي آبادي طي سال هاي اخير آنها را بدون تخصص و تجربه قبلي احراز كرد، به نوعي اداي دين دو دوست قديمي به يكديگر بوده باشد! از مسكن تا ايران خودرو و كميته امداد و هيات مديره مترو و از شيلات تا نفت و نيرو، علي آبادي بسياري از زمينه هاي كاملا متفاوت شغلي را زير رو كرد بي آنكه هنگام تحويل هركدام از اين فعاليت هاي متنوعش، ميزان اثرگذاري او و نتيجه عملكردش روشن شده باشد. حالا او دوباره به مديريت شهري برمي گردد؛ به جايي كه آخرين بار هنگام ترك آن، با انبوهي از انتقادات در مورد پروژه هاي ناتمام عمراني مواجه بود. آيا مي توان اميد بست اين همه ماموريت نيمه كاره، با وجود مديراني از جنس علي آبادي سرانجام روزي به پايان برسند؟

4-  فيروز كريمي طي حضور مشهورش در برنامه مثلث شيشه اي، در مورد محمد علي آبادي كه تازه به ورزش آمده بود حرف هاي جالبي زد: «ايشان مديري توانا، با درايت و موفق هستند، اما در شهرداري!» شوخي تند آقا فيروز البته خيلي زود هزينه اي به اندازه فسخ دستوري و شبانه قرارداد او با استقلال اهواز و بعدتر محروميتش از فوتبال به همراه آورد. با اين همه به نظر مي رسد آقاي مهندس بعد از سال ها به صحت ادعاي يكي از اولين منتقدانش پي برده و در حال ترك «اجباري» ورزش است. گو اين كه پيرامون ميزان صلاحيت وي در شهرداري نيز شايد اهالي فعال آن حوزه، نظرات كاملا متفاوتي داشته باشند!