نویسنده : ارتش سرخ
-
نظرات : 0 اظهار نظر
-
13 سال پیش
پرسپوليس امسال ، نمادباشگاه داري هر سال ايراني
ارتش سرخ دات کام :
براي تحليل آنچه در باشگاه پرسپوليس روي مي دهد علل گوناگوني مي توان متصور شد كه بنده در چند حوزه اين مسايل را تحليل كرده ام
.
1- مديريت و ساختار مديريتي 2- سرمربيگري 3- بازيكن و بازيكن شناسي 4- هوادار و تماشاگر ، بخش هايي هست كه در اين باره نوشته ام
پرسپوليس مانند استقلال از جمله تيم هايي هستند كه هوادارانش را از مردمي بودن يدك مي كشد و داراي سيستم مديريتي كاملا دولتي مي باشد. بايد بگويم كه تمام باشگاههاي حاضر در ليگ يا تمام قد دولتي هستند و يا اينكه از بودجه دولتي به طرق مختلف استفاده مي كنند و همه آنها دچار مشكلات خاص خود هستند اما چون پرسپوليس و استقلال هواداران بيشتري دارند و هميشه در بورس رسانه اي قرار دارند بيشتر به چشم مي آيند .
مدنظر من در اين نوشته باشگاه پرسپوليس است كه در فصل جاري از جمله بدترين روزگار ورزشي خود را گذراند.
از ابتداي فصل و از زماني كه علي دايي به آن شكل از سرمربيگري كنار گذاشته شده و با شخصيت حميد درخشان نيز در اين بين بازي شد تا استيلي به سرمربيگري برسد مي شد ديد افقي كه امروز به آن دچار شده است . بدون تعارف ما فقط و فقط اداي حرفه اي بودن را در مي آوريم در حالي كه در ساختار باشگاهي ، رفتار بازيكنان و مربيان و مديران ورزشي رگه هايي از حرفه اي گري نمي بينيم و در اين بين فقط پول هست كه مبادله مي شود و البته آنچه مبادله مي شود هم تراز با داشته هاي بازيكنان نيست
يكي از اشكالات اساسي باشگاههايي مانند پرسپوليس عدم ساختار مديريتي مشخص براي برنامه ريزي هاي 5ساله است. هيات مديره و مديرعاملي كه امسال هست يقينا در سال ديگر دچار تغييرات خواهد شد چرا كه ساختار مديريتي باشگاه نه ورزشي _ اقتصادي بلكه ، سياسي _ اقتصادي است كه تاريخ مصرف هاي مشخص انتخاباتي _ سياسي دارند و به همين علت هم هست كه افرادي در راس مديريتي قرار مي گيرند كه حتي از ورزش فوتبال سررشته ندارند!!!
بدون تعارف بايد گفت هميشه افراد فرصت طلبي دنبال فرصتي جهت رخنه به ساختارها هستند تا از آن بهره برداري كنند و فضاي فعلي مديريتي باشگاه ها اين بستر مناسب را فراهم ساخته است. اگر ساختار مديريتي باشگاهها مانند آنچه در باشگاه هايي مانند بارسلونا يا رئال مادريد اتفاق مي افتد روي دهد و هوادار مستقيما روساي باشگاه را با آراي خود انتخاب كنند بسياري از مسايل و مشكلات حل خواهد شد كه البته اين اتفاق زماني مي تواند بيافتد كه جايگاه هوادار ، قانون كپي رايت و ... مشخص باشد.
در بعد مديريتي به گمان بنده هيچ برنامه مدوني وجود ندارد و ريشه عدم موفقيت باشگاه يا موفقيت هاي نقطه اي از ساختار نشناسي است .
سرمربيگري : سرمربيگري يك تيم فوتبال تابع شرايط آن تيم است اما انگار در ايران انتخاب سرمربي تابع هيچ شرايطي نمي باشد و خلق الساعه فردي به سرمربيگري انتخاب و يا از آن عزل مي شود. در چارت باشگاه مديريت و سرمربيگري نزديكترين رويداد هستند. باشگاهي مانند پرسپوليس هيچ تعريفي از خود ندارد كه پايبند و پيرو كدام مكتب فوتبال است ؟ طي 4سال گذشته ما از قطبي به كرانچار رسيديم و از كرانچار به دايي و استيلي و نهايتا دنيزلي . سوالي كه از باشگاه و مديران آن مي پرسم اين است كه اين 5 مربي پيرو كدام يك از مكاتب فوتبال هستند ؟ باشگاهي روند رو به رشد خواهد داشت كه بداند چه مي خواهد؟ آيا ما مي دانيم كه چه مي خواهيم؟ دقيقا جواب منفي است. سيستم ها و تاكتيك هاي قطبي به كرانچار نمي خورد و آنچه در ذهن دنيزلي مي گذرد با ذهن هيچ كدام از اسلافش نمي خواند . حالا دايي و استيلي را نيز به آنها اضافه كنيد كه از نظر علم مربيگري نه در سطح كرانچار هستند و نه تدبير دنيزلي را دارند. طبيعي است كه با اين همه تنوع ، بازيكن سردرگم خواهد شد چرا كه اول فصل با يك تاكتيك و سيستم و وسط فصل تا آخر آنرا با يك علم و دانش ديگر سرخواهد كرد و نهايتا به آنجايي خواهيم رسيد كه الان هستيم . نه بدنسازي اول فصل با الان مي خواند و نه تاكتيك ها و سيستم ها .
در باشگاهي مانند بارسلونا ، هر سرمربي كه بيايد مي داند مكتب فوتبال آنها چيست و در آن مكتب خود را حل مي كند و سپس آنرا به حركت درمي آورد و مهمتر از همه آنها ثبات در مربيگري است . طناب عمر يك سرمربي در يك تيمي مثل پرسپوليس در دست يك مدير عامل است كه وقتي عوض شد او نيز لاجرم راهي جز بيرون باشگاه نخواهد داشت . سرمربي هايي كه امروزه در جهان در اوج هستند و موفقيت كسب مي كنند آنهايي هستند كه برنامه هاي خودشان را طي حداقل سه تا 5 سال در تيم پياده مي كنند و گرنه يك سرمربي كه نمي داند فردا هست يا خير بيشتر دچار استرس هاي حاشيه اي هست تا اينكه بتواند روي تمرين و مسابقه روي باشگاه و بازيكن تمركز كند.
آفت امسال پرسپوليس از سال قبل شروع شد. از آنجايي كه دايي و استيلي و دنيزلي بودند و هر كدام با تفكر خاص خودشان كه به هيچ عنوا هم به يكديگر اصلا شبيه هم نبودند .
بازيكن ، بازيكن شناسي :
يك تيم فوتبال از يك پازل تشكيل شده است كه بازيكنان بخشي از آن هستند . در سير طبيعي ورزش فوتبال ، بازيكنان حرفه اي از مدارس فوتبال ساخته و پرداخته شده و با طي مراحل مختلف و قرار گرفتن در شرايط مسابقه در ليگ هاي نوجوانان ، جوانان ، اميد و نهايتا ليگ حرفه اي ، آبديده شده و وارد باشگاه ها مي شوند . آنچه در ايران اتفاق مي افتد تولد بازيكنان لحظه اي است كه از بد حادثه به فوتبال پناه آورده اند وگرنه به لحاظ فني در حد يك ليگ حرفه اي نيستند . اگر تعدادي از بازيكنان را از اين جمع كسر كنيم كه بنا بر خلاقيت فردي يا كاركردن زير دست انك شمار مربيان كاركشته به جايي رسيده اند ، اكثريت فوتباليست هاي ما لياقت بازي در ليگ حرفه اي را ندارند و به همين دليل نيز هست كه ما بيشتر از مسايل فني يك مسابقه ، حاشيه هاي بي نهايت را مي بينيم كه بر خود ورزش غلبه دارد.
وقتي مديران باشگاه فقط برد مي خواهند پاي هزينه هاي ميلياردي پيش مي آيد و خنده دار وقتي مي شود كه يك تيم را جمع مي كنند و بعد براي آن سرمربي انتخاب مي كنند كه سرمربي هيچ نقشي در آمدن يا رفتن بازيكن ندارد و طبيعي است كه نتيجه خروجي در پايان فصل منفي خواهد بود. در تيم هاي حرفه اي سرمربي با گلچين بازيكنان ي كه به سيستم مد نظر او مي خورند يك تيم را تشكيل مي دهد كه البته معدودي ستاره هم آنرا تكميل مي كنند اما اگر دست مديران را باز بگذارند مي خواهند همه ستاره ها را جمع كنند بدون آنكه سيستم بازي بازيكنان به هم بخورد و به عبارتي به يك اركستر مي ماند كه هر كسي ساز خودش را مي زند و معلوم هست كه تماشاگر اين اركستر كه هواداران آن تيم هستند دچار سرخوردگي از اين هارموني به قول شلم شوربا خواهد شد.
مقدار پولي كه بازيكنان مي گيرند با ميزان بازي آنها همخواني ندارد و هميشه پول بسيار بيشتري نسبت به بازي خودشان مي گيرند و بازيكن با پولهايي كه براي آنها واقعا زحمت نكشيده دچار حاشيه مي شود و مسايل اخلاقي ، فرهنگي به بار مي آورد و هوادار نوجوان و جوان و كلا هواداري كه از جيب خود مي زند تا بازي تيمش را ببيند با مشاهده اين وضعيت دچار دوگانگي شده و زماني به انفجار اخلاقي مي رسد و در سكوها آنچه كه نبايد بگويد را به صورت شعار سر مي دهد.
در پرسپوليس امسال معلوم نيست ما دنبال چه بوديم ؟ بر اساس كدام علم ، بازيكن انتخاب كرده ايم كه اين بازيكن اصلا به روند بازي تيم در فصل خواهد خورد يا خير ؟ اين عدم شناخت باعث شده است كه امروز هوادار خشمگين از پيشينيان دنبال خالي كردن عقده هاي داخلي خودش باشد حالا آن فرد هر كسي مي خواهد باشد . امروز كريمي را هو مي كند فردا قربان صدقه اش مي رود كه بمان . امروز دنيزلي را بر عرش مي رساند و فردا بر فرش مي كوبد. به نظرم امسال بازيكن شناسي خوبي در تيم انجام نگرفته است .
هوادار و تماشاگر :
يك تيم ورزشي بدون تماشاگر و هوادار بمانند يك گل بسيار زيبا اما بدون هيچ عطر و بويي است . در فوتبال ما مصداق هاي اين تيم ها در سالهاي نه چندان دور بهمن ، كشاورز و سايپا بودند كه عليرغم قهرماني در كشور اما تماشاگر نداشتند و نهايتا غير از سايپا به تاريخ پيوستند اما سايپا باز هوادار و تماشاگر ندارد.
نوشتم هوادار و تماشاگر چون از منظر خودم هوادار با تماشاگر فرق مي كند. هوادار يك تيم در سرما و گرما ، بدي و خوشي تيم در كنارش مي ماند و به قولي مي سوزد و مي سازد تا تيمش رشد كند و افتخار بيافريند و هوادار به افتخارات باشگاهش افتخار كند و براي رقيب كري بخواند مانند نتيجه رويايي 6 بر صفر در مقابل استقلال ؛ هواداران ايراني در ابعاد باشگاهي دچار چندگانگي هستند و بايد در طرز هواداري خودشان تجديد نظري اساسي بكنند. هوادار پرسپوليس بايد بداند كه تخليه هيجان بازي به معني فحش دادن نيست. تماشاگر پرسپوليس بعنوان پرهوادارترين باشگاه آسيا بايد بداند كه توهين به بازيكن ، مربي و تيم حريف با كري خواندن منافات دارد به عبارتي هوادار پرسپوليس به خاطر نام باشگاه بايد متمايز از هر هوادار و تماشاگر تيم هاي ديگر باشد. نبايد با يك مويز سرديش شده و با هر دوشابي گرمي ! فحش دادن به بازيكن خودي يا توهين به آنها نه تنها مشكل را حل نكرده بلكه بر مشكلات مي افزايد و تمركز را از تيم و مربي مي گيرد و اوضاع هر لحظه آشفته تر خواهد شد.
هوادار و تماشاگر بايد نقاط ضعف اساسي را بشناسد و اعتراض مدني خود را بر آن نقطه متمركز كند و با شناخت نقاط قوت از آن اهرمي براي افزايش ميزان انگيزه و روحيه جهت تيم درست كند و گرنه حركت هاي ناشيانه ، آتش بر آشيانه تيم است .
هوادار پرسپوليس بايد بداند هر بازيكني كه در تيم هاي حريف بازي مي كند متعهد به آن باشگاه است اما ما قبل از اينكه هوادار پرسپوليس يا استقلال و يا فجر سپاسي يا تراكتورسازي باشيم يك انسانيم و يك انسان متشخص حق توهين به ديگري را ندارد و يك باز تعريف جدي درباره شخصيت تماشاگري و هواداري داشته و آنرا به سكوهاي مسابقه تعميم دهد
ارسال شده توسط اكبر رفاهي
.
1- مديريت و ساختار مديريتي 2- سرمربيگري 3- بازيكن و بازيكن شناسي 4- هوادار و تماشاگر ، بخش هايي هست كه در اين باره نوشته ام
پرسپوليس مانند استقلال از جمله تيم هايي هستند كه هوادارانش را از مردمي بودن يدك مي كشد و داراي سيستم مديريتي كاملا دولتي مي باشد. بايد بگويم كه تمام باشگاههاي حاضر در ليگ يا تمام قد دولتي هستند و يا اينكه از بودجه دولتي به طرق مختلف استفاده مي كنند و همه آنها دچار مشكلات خاص خود هستند اما چون پرسپوليس و استقلال هواداران بيشتري دارند و هميشه در بورس رسانه اي قرار دارند بيشتر به چشم مي آيند .
مدنظر من در اين نوشته باشگاه پرسپوليس است كه در فصل جاري از جمله بدترين روزگار ورزشي خود را گذراند.
از ابتداي فصل و از زماني كه علي دايي به آن شكل از سرمربيگري كنار گذاشته شده و با شخصيت حميد درخشان نيز در اين بين بازي شد تا استيلي به سرمربيگري برسد مي شد ديد افقي كه امروز به آن دچار شده است . بدون تعارف ما فقط و فقط اداي حرفه اي بودن را در مي آوريم در حالي كه در ساختار باشگاهي ، رفتار بازيكنان و مربيان و مديران ورزشي رگه هايي از حرفه اي گري نمي بينيم و در اين بين فقط پول هست كه مبادله مي شود و البته آنچه مبادله مي شود هم تراز با داشته هاي بازيكنان نيست
يكي از اشكالات اساسي باشگاههايي مانند پرسپوليس عدم ساختار مديريتي مشخص براي برنامه ريزي هاي 5ساله است. هيات مديره و مديرعاملي كه امسال هست يقينا در سال ديگر دچار تغييرات خواهد شد چرا كه ساختار مديريتي باشگاه نه ورزشي _ اقتصادي بلكه ، سياسي _ اقتصادي است كه تاريخ مصرف هاي مشخص انتخاباتي _ سياسي دارند و به همين علت هم هست كه افرادي در راس مديريتي قرار مي گيرند كه حتي از ورزش فوتبال سررشته ندارند!!!
بدون تعارف بايد گفت هميشه افراد فرصت طلبي دنبال فرصتي جهت رخنه به ساختارها هستند تا از آن بهره برداري كنند و فضاي فعلي مديريتي باشگاه ها اين بستر مناسب را فراهم ساخته است. اگر ساختار مديريتي باشگاهها مانند آنچه در باشگاه هايي مانند بارسلونا يا رئال مادريد اتفاق مي افتد روي دهد و هوادار مستقيما روساي باشگاه را با آراي خود انتخاب كنند بسياري از مسايل و مشكلات حل خواهد شد كه البته اين اتفاق زماني مي تواند بيافتد كه جايگاه هوادار ، قانون كپي رايت و ... مشخص باشد.
در بعد مديريتي به گمان بنده هيچ برنامه مدوني وجود ندارد و ريشه عدم موفقيت باشگاه يا موفقيت هاي نقطه اي از ساختار نشناسي است .
سرمربيگري : سرمربيگري يك تيم فوتبال تابع شرايط آن تيم است اما انگار در ايران انتخاب سرمربي تابع هيچ شرايطي نمي باشد و خلق الساعه فردي به سرمربيگري انتخاب و يا از آن عزل مي شود. در چارت باشگاه مديريت و سرمربيگري نزديكترين رويداد هستند. باشگاهي مانند پرسپوليس هيچ تعريفي از خود ندارد كه پايبند و پيرو كدام مكتب فوتبال است ؟ طي 4سال گذشته ما از قطبي به كرانچار رسيديم و از كرانچار به دايي و استيلي و نهايتا دنيزلي . سوالي كه از باشگاه و مديران آن مي پرسم اين است كه اين 5 مربي پيرو كدام يك از مكاتب فوتبال هستند ؟ باشگاهي روند رو به رشد خواهد داشت كه بداند چه مي خواهد؟ آيا ما مي دانيم كه چه مي خواهيم؟ دقيقا جواب منفي است. سيستم ها و تاكتيك هاي قطبي به كرانچار نمي خورد و آنچه در ذهن دنيزلي مي گذرد با ذهن هيچ كدام از اسلافش نمي خواند . حالا دايي و استيلي را نيز به آنها اضافه كنيد كه از نظر علم مربيگري نه در سطح كرانچار هستند و نه تدبير دنيزلي را دارند. طبيعي است كه با اين همه تنوع ، بازيكن سردرگم خواهد شد چرا كه اول فصل با يك تاكتيك و سيستم و وسط فصل تا آخر آنرا با يك علم و دانش ديگر سرخواهد كرد و نهايتا به آنجايي خواهيم رسيد كه الان هستيم . نه بدنسازي اول فصل با الان مي خواند و نه تاكتيك ها و سيستم ها .
در باشگاهي مانند بارسلونا ، هر سرمربي كه بيايد مي داند مكتب فوتبال آنها چيست و در آن مكتب خود را حل مي كند و سپس آنرا به حركت درمي آورد و مهمتر از همه آنها ثبات در مربيگري است . طناب عمر يك سرمربي در يك تيمي مثل پرسپوليس در دست يك مدير عامل است كه وقتي عوض شد او نيز لاجرم راهي جز بيرون باشگاه نخواهد داشت . سرمربي هايي كه امروزه در جهان در اوج هستند و موفقيت كسب مي كنند آنهايي هستند كه برنامه هاي خودشان را طي حداقل سه تا 5 سال در تيم پياده مي كنند و گرنه يك سرمربي كه نمي داند فردا هست يا خير بيشتر دچار استرس هاي حاشيه اي هست تا اينكه بتواند روي تمرين و مسابقه روي باشگاه و بازيكن تمركز كند.
آفت امسال پرسپوليس از سال قبل شروع شد. از آنجايي كه دايي و استيلي و دنيزلي بودند و هر كدام با تفكر خاص خودشان كه به هيچ عنوا هم به يكديگر اصلا شبيه هم نبودند .
بازيكن ، بازيكن شناسي :
يك تيم فوتبال از يك پازل تشكيل شده است كه بازيكنان بخشي از آن هستند . در سير طبيعي ورزش فوتبال ، بازيكنان حرفه اي از مدارس فوتبال ساخته و پرداخته شده و با طي مراحل مختلف و قرار گرفتن در شرايط مسابقه در ليگ هاي نوجوانان ، جوانان ، اميد و نهايتا ليگ حرفه اي ، آبديده شده و وارد باشگاه ها مي شوند . آنچه در ايران اتفاق مي افتد تولد بازيكنان لحظه اي است كه از بد حادثه به فوتبال پناه آورده اند وگرنه به لحاظ فني در حد يك ليگ حرفه اي نيستند . اگر تعدادي از بازيكنان را از اين جمع كسر كنيم كه بنا بر خلاقيت فردي يا كاركردن زير دست انك شمار مربيان كاركشته به جايي رسيده اند ، اكثريت فوتباليست هاي ما لياقت بازي در ليگ حرفه اي را ندارند و به همين دليل نيز هست كه ما بيشتر از مسايل فني يك مسابقه ، حاشيه هاي بي نهايت را مي بينيم كه بر خود ورزش غلبه دارد.
وقتي مديران باشگاه فقط برد مي خواهند پاي هزينه هاي ميلياردي پيش مي آيد و خنده دار وقتي مي شود كه يك تيم را جمع مي كنند و بعد براي آن سرمربي انتخاب مي كنند كه سرمربي هيچ نقشي در آمدن يا رفتن بازيكن ندارد و طبيعي است كه نتيجه خروجي در پايان فصل منفي خواهد بود. در تيم هاي حرفه اي سرمربي با گلچين بازيكنان ي كه به سيستم مد نظر او مي خورند يك تيم را تشكيل مي دهد كه البته معدودي ستاره هم آنرا تكميل مي كنند اما اگر دست مديران را باز بگذارند مي خواهند همه ستاره ها را جمع كنند بدون آنكه سيستم بازي بازيكنان به هم بخورد و به عبارتي به يك اركستر مي ماند كه هر كسي ساز خودش را مي زند و معلوم هست كه تماشاگر اين اركستر كه هواداران آن تيم هستند دچار سرخوردگي از اين هارموني به قول شلم شوربا خواهد شد.
مقدار پولي كه بازيكنان مي گيرند با ميزان بازي آنها همخواني ندارد و هميشه پول بسيار بيشتري نسبت به بازي خودشان مي گيرند و بازيكن با پولهايي كه براي آنها واقعا زحمت نكشيده دچار حاشيه مي شود و مسايل اخلاقي ، فرهنگي به بار مي آورد و هوادار نوجوان و جوان و كلا هواداري كه از جيب خود مي زند تا بازي تيمش را ببيند با مشاهده اين وضعيت دچار دوگانگي شده و زماني به انفجار اخلاقي مي رسد و در سكوها آنچه كه نبايد بگويد را به صورت شعار سر مي دهد.
در پرسپوليس امسال معلوم نيست ما دنبال چه بوديم ؟ بر اساس كدام علم ، بازيكن انتخاب كرده ايم كه اين بازيكن اصلا به روند بازي تيم در فصل خواهد خورد يا خير ؟ اين عدم شناخت باعث شده است كه امروز هوادار خشمگين از پيشينيان دنبال خالي كردن عقده هاي داخلي خودش باشد حالا آن فرد هر كسي مي خواهد باشد . امروز كريمي را هو مي كند فردا قربان صدقه اش مي رود كه بمان . امروز دنيزلي را بر عرش مي رساند و فردا بر فرش مي كوبد. به نظرم امسال بازيكن شناسي خوبي در تيم انجام نگرفته است .
هوادار و تماشاگر :
يك تيم ورزشي بدون تماشاگر و هوادار بمانند يك گل بسيار زيبا اما بدون هيچ عطر و بويي است . در فوتبال ما مصداق هاي اين تيم ها در سالهاي نه چندان دور بهمن ، كشاورز و سايپا بودند كه عليرغم قهرماني در كشور اما تماشاگر نداشتند و نهايتا غير از سايپا به تاريخ پيوستند اما سايپا باز هوادار و تماشاگر ندارد.
نوشتم هوادار و تماشاگر چون از منظر خودم هوادار با تماشاگر فرق مي كند. هوادار يك تيم در سرما و گرما ، بدي و خوشي تيم در كنارش مي ماند و به قولي مي سوزد و مي سازد تا تيمش رشد كند و افتخار بيافريند و هوادار به افتخارات باشگاهش افتخار كند و براي رقيب كري بخواند مانند نتيجه رويايي 6 بر صفر در مقابل استقلال ؛ هواداران ايراني در ابعاد باشگاهي دچار چندگانگي هستند و بايد در طرز هواداري خودشان تجديد نظري اساسي بكنند. هوادار پرسپوليس بايد بداند كه تخليه هيجان بازي به معني فحش دادن نيست. تماشاگر پرسپوليس بعنوان پرهوادارترين باشگاه آسيا بايد بداند كه توهين به بازيكن ، مربي و تيم حريف با كري خواندن منافات دارد به عبارتي هوادار پرسپوليس به خاطر نام باشگاه بايد متمايز از هر هوادار و تماشاگر تيم هاي ديگر باشد. نبايد با يك مويز سرديش شده و با هر دوشابي گرمي ! فحش دادن به بازيكن خودي يا توهين به آنها نه تنها مشكل را حل نكرده بلكه بر مشكلات مي افزايد و تمركز را از تيم و مربي مي گيرد و اوضاع هر لحظه آشفته تر خواهد شد.
هوادار و تماشاگر بايد نقاط ضعف اساسي را بشناسد و اعتراض مدني خود را بر آن نقطه متمركز كند و با شناخت نقاط قوت از آن اهرمي براي افزايش ميزان انگيزه و روحيه جهت تيم درست كند و گرنه حركت هاي ناشيانه ، آتش بر آشيانه تيم است .
هوادار پرسپوليس بايد بداند هر بازيكني كه در تيم هاي حريف بازي مي كند متعهد به آن باشگاه است اما ما قبل از اينكه هوادار پرسپوليس يا استقلال و يا فجر سپاسي يا تراكتورسازي باشيم يك انسانيم و يك انسان متشخص حق توهين به ديگري را ندارد و يك باز تعريف جدي درباره شخصيت تماشاگري و هواداري داشته و آنرا به سكوهاي مسابقه تعميم دهد
ارسال شده توسط اكبر رفاهي
لینک کوتاه : https://arteshesorkh.com/p/28930
نظرت رو بنویس
از حروف انگلیسی استفاده نکن
در حال حاضر فقط کاربرانی که در سایت ثبت نام کرده باشند میتوانند نظر ثبت کنند.
جهت ثبت نام میتوانید اینجا کلیک نمایید.
جهت ثبت نام میتوانید اینجا کلیک نمایید.
اولین نفری باشید که نظرش را ثبت می کند.
بازی های پرسپولیس
1-1
الریان قطر
پرسپولیس
دوشنبه, 5 آذر
ساعت 21:30
ورزشگاه : حمد خلیفه
داور : فو مینگ
-
پرسپولیس
الشرطه عراق
دوشنبه, 12 آذر
ساعت 17:30
ورزشگاه : دوحه قطر
داور : کیم جونگ هیوک
نظرسنجی
پرسپولیس موفق به صعود در لیگ نخبگان خواهد شد؟
برنامه بازی ها
هفته 11 لیگ برتر
یکشنبه, 11 آذر
ذوب آهن | - | شمس آذر | 17:30 |
دوشنبه, 12 آذر
هوادار | - | استقلال خوزستان | 15:30 | |
آلومینیوم | - | گل گهر | 15:30 | |
خیبر خرمآباد | - | ملوان | 15:30 |
سهشنبه, 13 آذر
تراکتور | - | چادرملو | 16:30 |
شنبه, 17 آذر
پرسپولیس | - | نساجی | 17:30 | |
فولاد | - | استقلال | 20:00 |
یکشنبه, 18 آذر
مس رفسنجان | - | سپاهان | 17:30 |
یک هشتم جام حذفی
هفته 5 لیگ نخبگان آسیا
دوشنبه, 05 آذر
العین امارات | 1 - 2 | الاهلی عربستان | 17:30 | |
استقلال | 0 - 0 | پاختاکور | 19:30 | |
الغرافه قطر | 1 - 3 | النصر عربستان | 19:30 | |
الریان قطر | 1 - 1 | پرسپولیس | 21:30 |
سهشنبه, 06 آذر
الشرطه عراق | 1 - 3 | الوصل امارات | 19:30 | |
السد قطر | 1 - 1 | الهلال | 19:30 |
جدول مسابقات
رده | نام تیم | بازی | تفاضل | امتیاز |
---|---|---|---|---|
1 | سپاهان | 10 | 6 | 21 |
2 | پرسپولیس | 9 | 8 | 20 |
3 | تراکتور | 9 | 10 | 19 |
4 | فولاد | 10 | 1 | 18 |
5 | چادرملو | 10 | 0 | 17 |
6 | ملوان | 9 | 3 | 15 |
7 | استقلال خوزستان | 10 | -1 | 13 |
8 | گل گهر | 9 | 2 | 12 |
9 | آلومینیوم | 10 | 0 | 12 |
10 | استقلال | 10 | -6 | 11 |
11 | ذوب آهن | 10 | -4 | 10 |
12 | خیبر خرمآباد | 10 | -3 | 9 |
13 | مس رفسنجان | 10 | -3 | 9 |
14 | شمس آذر | 10 | -3 | 7 |
15 | هوادار | 10 | -6 | 7 |
16 | نساجی | 10 | -4 | 6 |
رده | نام تیم | بازی | تفاضل | امتیاز |
---|---|---|---|---|
1 | الاهلی عربستان | 5 | 9 | 15 |
2 | الهلال | 5 | 11 | 13 |
3 | النصر عربستان | 4 | 7 | 10 |
4 | الوصل امارات | 5 | 2 | 10 |
5 | السد قطر | 5 | 3 | 9 |
6 | الریان قطر | 4 | -2 | 4 |
7 | استقلال | 5 | -3 | 4 |
8 | الغرافه قطر | 5 | -4 | 4 |
9 | پرسپولیس | 5 | -2 | 3 |
10 | پاختاکور | 5 | -2 | 3 |
11 | الشرطه عراق | 5 | -11 | 2 |
12 | العین امارات | 5 | -8 | 1 |