پرسپوليس يا " پرس پليس"

سالها است كه اتفاقهاي عجيب در فوتبال ما رخ مي دهد كه هر كدام از آنها مي تواند براي خودش يك استثنا باشد و بيان هر كدام از آنها مي تواند طنز تلخي براي ما باش.د بخوبي به ياد داريم سالها است كه درد خروج بازيكنان سرباز از كشور را داريم و حتي بازيهاي هاي المپيك 1992 و تيم پر اميد حسن آقا حبيبي را بخاطر درد سربازي از دست داديم اما باز هم اين قصه ادامه دارد و يا استعفاي دسته جمعي 14 بازيكن از تيم ملي را در پايان بازيهاي آسيائي 1986 كره جنوبي را از ياد نمي بريم كه زنده ياد پرويز دهداري از آن بعنوان طنزي ياد مي كرد و مي گفت مگر تيم ملي اداره است كه از آن استعفا دهند ؟ و يا طرح 27 ساله ها را در سالهاي اوايل انقلاب از ياد نبرديم كه خودمان با دست هاي به اصطلاح خودي بساط حذف و شكست و ناكامي در بازيهاي آسيائي 1982 دهلي نو را فراهم آورديم اما باز هم ادامه داديم و قصه هاي تلخ زيادي را در فوتبال بوجود آورديم.

 اما فوتبال در اين سالها به اوج هزل و هجو افتاده است. از حكايت جادو جادوگري و دلالي ها زياد نمي گوئيم زيرا تكراري شده است. از باخت تيم ملي اميد و تيم سپاهان بخاطر استفاده از بازيكن دو اخطاره گفتن هم بيهوده هست چون آقايان تحميلي كه در نشست مجمع فوتبال اساسنامه را عوض كرده اند شنيديم كه باز هم يك سال بر گرده اين فوتبال سوار هستند از اين كه علي كريمي قبل از بازي توي گوش دروازه بان مي زند و به اصطلاح سرمربي هيچ نمي گويد هم سخني به ميان نمي آوريم زيرا سالها است كه بازوبند كاپيتاني را بر امثال حسن آقا حبيبي و ناصر خان حجازي و پرويز خان قليچ خاني و جعفر كاشاني و پرويز خان دهداري و... نديده ايم.
 از اين كه مي شنويم بار ديگر در يك تيم بازيكنان همديگر را خائن مي نامند تعجب نمي كنيم. وقتي تيمي بزرگتر ندارد و مديرش پنهان و سرمربيش گريان است بايد هم تئوري توطئه در اوج باشد.
از اين كه مي شنويم وزير جديد ورزش هنوز نمي داند تيم بانوان ايران از ادامه رقابتهاي انتخابي المپيك حذف شده تعجب نمي كنيم چون به ياد داريم 4 سال پيش وقتي تيم ملي ما به تيم جوانان كره جنوبي در مسابقات جام ملتهاي آسيا 2007 باخت رئيس آن روزگار سازمان تربيت بدني مي گفت ما به تيم چهارم جام جهاني 2006 باخته است !! در حاليكه همه مي دانستند اين سخن رئيس سازمان تربيت بدني يك ندانستن 4 ساله پشت سرش است و ايشان همان كسي است كه مي گفت فيفا نمي تواند ما را محروم كند كه اين گونه شد و حتي سعي داشتند رئيس فدراسيون فوتبال بشوند كه مرد پشت سايه شدند و بر خلاف گفته خودشان كه با 50 % قدرت خودشان مي توانند فوتبال را اداره كنند ديديم كه با چند جمله و عملكردش فوتبال را با انبوهي از شكست و ناكامي مواجه كردند.

 بارها ديده بوديم كه تحميلي ها به ورزش همچنان مي مانند و نمونه آن قصه محمد مايلي كهن در راه مسابقات جام جهاني 1998 بود كه هاشمي طبا رئيس وقت سازمان مي گفت چه به جام جهاني برويم و چه نرويم مايلي كهن مي ماند و...

ولي تا به حال اتفاق عجيبي كه در تمرين روز گذشته پرسپوليس افتاده بود را نديده بوديم. تيم پرسپوليس در روز گذشته در زير نظارت نيروي انتظامي تمرينات خود را انجام داده است !! براستي روزگار تيم شاهين و پرسپوليس را ببينيد كه به كجا رسيده است. تيم شاهين كه يك تيم مردمي و با همت چند جوان تحصيل كرده شكل گرفته بود و پايگاه مردمي آنچنان قوي داشت كه سرانجام حكومت نتوانست محبوبيتش را تحمل كند امروز به محلي براي تحميلي ها شده است. شاهين بزرگ دكتر اكرامي كه به همت پرويز خان دهداري تبديل به پرسپوليس شد سالها مردمي بود و شايد بي اغراق نباشد كه بگوئيم در طول تاريخ فوتبال ما در بيشتر مواقع محبوب ترين و مردمي ترين تيم ايران بوده حالا زير سايه پليس و كلانتري بايد تمرين كند تا مردمي كه از زور عشق و دلشكستگي اعتراض به كادر فني و مديريت اين تيم دارند نتوانند اعتراض كنند. براستي در كجاي دنيا يك مدير و يك سرمربي به زور پليس و آ‍ژان كشي بر سر يك تيم مي مانند؟ اين آقايان كه خود را نوكر مردم مي دانند و با پول اين مردم ليدر كه خير بلكه مزدور شخصي استخدام مي كنند تا براي او هورا بكشند و حتي سرمربي مخالف او در فصل گذشته را كتك بزنند چگونه توانسته اند به جاي امثال عباس اكرامي ها بر اين تيم سرپرستي كنند؟

جناب گريان و يا همان شرمنده هميشگي مردم كه به صرف رفاقتها به پست سر مربيگري اين تيم رسيده است با چه وقاحتي زير سايه باتوم ها تيم را تمرين مي دهد و به نداي مزدوراني كه به دستور به اصطلاح نوكر مردم فرياد " اول بشي و آخر بشي دوست داريم " تيم را تمرين مي دهد؟ نگاه مي كنيم و مي انديشيم كه چگونه چنين آدمهائي جانشين اوفارل ها و جكيچ ها و كونوف ها و مهراب شاهرخي ها و حسين فكري ها و دهداري ها و منصور امير آصفي ها و استانكو ها و دنيزلي ها شده اند. مي پرسيم آيا نام پرسپوليس كه اسمي باستاني است و پر افتخار است نبايد تبديل به " پرس پليس " شود يعني تيمي كه به زور پليس برخي ها را به اين تيم پرس كرده است ؟ مي گوئيم اگر اين تيم " پرس پليس" است پس تماشاچيان هم تكليف خود را بدانند و به دنبال پرسپوليس ديگري روند كه مال آنها باشد. مگر اين كار را يك بار نكرده اند آن روزي كه شاهين از دست آنها گرفته شد پرسپوليس را ساختند و حالا اين پيروزي و يا " پرس پليس " را به آقايان نوكر مردم و يا شرمنده مردم در حمايت پليس واگذار و خود به دنبال تيمي ديگر باشند كه با سرمايه و مديريت مردم ساخته شده است

حضور تئوري توطئه را پيش بيني مي كرديم نداشتن بزرگترها و كاپيتاني با منطق سالها است درد فوتبال باشگاهي و ملي ما است اما حضور به ضرب پليس بدعت ناميمون در فوتبال ما بودكه به لطف اين آقايان حاصل شد و حال از تماشاگران و عاشقان پرسپوليس مي پرسيم آيا براستي اين پرسپوليس مردمي است ؟