پرسپولیس هیتلری ؟

آدولف هيتلر كه پيشواي حزب نازي ها و رهبر آلمان در زمان جنگ جهاني دوم بود سخنان معروفي دارد كه شايد اساس بسياري از مسائل انسان شناختي است او مي گويد

"به هيچ وجه مهم نيست وقتي ما فاتح شديم هيچكس در اين باره سوالي از ما نخواهد كرد "

با نگاهي به اين سخن هيتلر, مي توانيم بسياري از سو رفتارهاي اجتماعي و حضور تزهائي چون " هدف وسيله را توجيه مي كند "را مي توان فهميد

دنياي ما قصه فاتحين و شكست خوردگان است. اين فاتحين هستند كه همواره مورد تاييد هستند و شكست خوردگان بايد دست به هر دستاويزي زنند تا بتوانند خود و ديگران را توجيه كنند كه مسلما هرگز موفق به اين كار موفق نمي شوند زيرا حرفهاي بازنده تنها توجيه است و چنين بوده است و خواهد بود و برنده هميشه حق دارد. چنان كه اگر پرسپوليس باخته بود حكايت غيبت علي كريمي به ميان مي آمد و يا قصه هاي مصاحبه هاي مشكوك چون دنيزلي باز هم گفته مي شد. براستي نبايد بپرسيم دنيزلي كه خودش استيلي را اخراج مي كند چگونه مي تواند او را تاييد كند ؟ و شايد با اين روند شعبده در روابط عمومي باشگاه پرسپوليس در هفته هاي ديگر و در مصاف سخت پرسپوليس با ذوب آهن و استقلال مصاحبه هائي از آري هان و بلاژويچ و شايد مرحوم ايويچ هم برسد و يا باز هم بيانه هائي داشتيم كه كادر مديريتي كه تنها چند سالي به مردم تحميل شده اند باز بگويند كه تنها عاشق پرسپوليس آنها هستند و هر كس خلاف آنها بگويد پرسپوليس ي نيست!!

بازي بازي پرسپوليس بحران زده با نفت آبادان كه تيمي است كه حتي در صورت برد در شهر خودش هم باز مورد توهين قرار مي گيرد فرصتي براي كادر فني پرسپوليس بود كه بتواند نفسي بكشد. شايد اولين تغيير را در تغيير كاپيتان پرسپوليس مي ديديم. قصه كاپيتاني پرسپوليس باز هم كمدي جديدي بود. وقتي كه سرمربي بخواهد تيم را از بزرگاني چون مهدوي كيا خالي كند زيرا كوچك است بايد بازوبند كاپيتاني بر بازوي بازيكني باشد كه نخست با استقلال قرار داد مي بندد و بعد كه شايعه حضور سيد جلال حسيني مي شنود به اردوي قرمزها مي آيد و نداي عاشقي سرخ زند.

  پرسپوليس در برابر صنعت نفت چهره اي جديد داشت و ديگر تركيب تيم بخاطر غيظ با سرمربي سابق بسته نشد و سوگولي هاي سرمربي جديد يعني شيث رضائي و منصوري و سامان آقا زماني به ميدان نيامده بودند تا بگويند سرمربي سابق چيزي بلد نبود.

اما پرسپوليس همچنان كند بازي مي كرد. پرسپوليس در دقايق اول بازي شانس آورد كه دروازه اش باز نشد اما در چهارشنبه شب خاكستري فوتبال روي سپيد فوتبال به سمت پرسپوليس بود. وقتي كه ضربه جواد كاظميان به علت خطاي ديد دروازه بان وارد گل شد. وقتي كه بر خلاف جريان بازي در نيمه دوم اين پرسپوليس بود كه گل دوم را زد و شوك حاصل از اين گل باعث شد كه آباداني ها گل سوم را هم بخورند آنگاه معلوم شد كه شانس به در خانه استيلي زده است و اين سرمربي هم چنان ذوق زده شد كه در پايان بازي گوئي موفق به فتح جام شده است و زمين را بوسيده و نشان داد كه چقدر كوچك است.

 براستي كسب 5 امتياز در 5 بازي يعني تصاحب 33% امتيازها در حالي كه از اين 5 بازي 3 بازي خانگي بوده و حريفاني چون مس سرچشمه و شهرداري تبريز ... باشند كه حتي در خانه خود هم مغلوب حريفان مي شوند و يا برد بر تيم بحران زده نفت اين گونه شادماني داشت ؟ شايد استيلي هم كتاب نبرد من آدولف هيتلر را خوانده است و مي خواست تنها برنده شود تا بگويد كه آري او در حد اين تيم هستند وقتي در تيمي همه چيز زوري مي شود و بايد با بيانه اي تماشاچي را وادار به سكوت كرد. وقتي با مصاحبه خنده داري كه منتسب به دنيزلي است بخواهند سرمربي را تاييد كنند بايد هم پيروزي بر نفت آبادان بحران زده تا اين حد شادي آفرين باشد.


نگاهي به بازي پرسپوليس مي كنيم شايد اين تيم بايد سپاس گزار از غلام پيرواني باشد كه با تركيب بد خود بيشتر بازي را بدون نويدكيا موثر بازي كرد و همه ديديم كه اگر نويدكيا زودتر فعال مي شد شايد روح الله عرب باز هم مي توانست از شكاف دفاعي تيم پرسپوليس كه بارها خود را نشان داد باز هم گذر كند و گلهاي ديگري هم زند. هر چند كه موفق شد و معمار زاده مانع به ثمر رسيدن گل دوم شد براستي بايد گفت نفت آبادان بجز در دقايق بين گل دوم و سوم هيچ چيز از تيم پرسپوليس كم نداشت.

 در مجال گفتاري ديگر گفته بوديم در غيبت علي كريمي بايد پرسپوليس يك ستاره ديگر را نشان مي داد و انتظار بود كه اين ستاره بر روي نيمكت باشد. اما وقتي تيمي چون پرسپوليس در روزي كه گل مي زند از سه تعويض خود دو تعويض تداقعي يعني حضور شيث رضائي و سامان آقا زماني را تجربه مي كند آنگاه مي فهميم كه ستاره پرسپوليس نه روي نيمكت كه در درون زمين بود. ديروز در بازي شاهد بوديم كه تركيب دو مهاجم بودن پرسپوليس و حضور و توان بالاي دويدن كاظميان و رضائي تا چه حد توانست اين تيم را متحول كند. بايد گفت پرسپوليس در بازي ديروز وقتي كه احتياط ها و ضعف روحي كه به همت اشتباه دروازه بان نفت آبادان و تشويق بي امان تماشاچيان كنار بگذارد چگونه متحول شد. حضور نوري و بادامكي و رضائي و كاظميان و حمدي علي عسگر از پرسپوليس تيمي ساخت كه توانست سريع تر و زيباتر بازي كند. هر چند كه حريف روبه رويش تيم بحران زده نفت آبادان باشد در هر حال پرسپوليس بازي پنجم خود را سرانجام برد و حالا دو هفته وقت دارد كه براي بازيهاي مهمتر هفته هاي ديگرش چاره اي انديشد. هر چند كه باز بهانه بازيكنان ملي پوش مي تواند همچنان دستاوردي براي توجيه مديريت و كادر فني در بازيهاي آينده باشد اما همه مي دانند پرسپوليس هنوز با حريف قوي بازي نكرده است و شايد بازي با ذوب آهن و دربي بتواند حكايت پرسپوليس را عيان تر كند.

 به انتظار مي نشينيم