کدام مدیر ؟

وقتي رقابتهاي داخل ميداني تعطيل مي شود حكايتهاي مسابقات بيرون ميداني مي آيد. رقابتهائي كه قصه مدير و مديريت است و باز همان حديث كهنه "كدام مدير ؟"و " مديرم آرزوست " را به ذهن مي آورد فوتبال ما سخت در گرداب سو مديرتها سرگردان است و چنين است كه همگان آرزو داريم بلكه روزگاري آيد كه بار ديگر در اين فوتبال قصه هاي ديگري رواج داشته باشد. با هم چند نمونه از غمنامه مديريت در فوتبال را مي خوانيم


1/ مجمع اضطراري فدراسيون فوتبال تشكيل شد. جلسه اي كه قرار بود در مورد يكي از مهمترين مسائل فوتبال يعني تغيير اساسنامه صحبت كند اساسنامه اي كه ماحصل ماهها كاري بود كه پس از تعليق فدراسيون فوتبال ايران نوشته شده بود. اساسنامه اي كه سعي داشت كاري بكند كه كمتر شاهد ناكار بلدها در فوتبال باشيم و ديگر چيزي به اسم انتصاب بجاي انتخاب نباشد و مشق دموكراسي صورت گيرد اما اساسنامه تغييير يافت چون رئيس كه در طي 4 سال بدترين شكستها را نصيب فوتبال ما كرده باز هم بخواهد نظرهاي خود را القا كند. تا قبل از اين جلسه رئيس بايد تحت نظر نواب خود بايد كار را ادامه مي داد و حالا رئيس خود نايب رئيس انتخاب مي كند كه بحث انتصابها ادامه يابد و تعداد مهره هاي تزئيني در فدراسيون فوتبال افزايش يابد و در اين ميانه تماشاچي اصلي وزير ورزش است كه هيچ نمي گويد و نقطه نظري ندارد و اعلام مي دارد چون دو راي مختلف در مجمع وجود داشت ترجيح مي داده كه سكوت كند !! ولي ما مي دانيم او سكوت كرد چون خبر از فوتبال نداشت. آري اين است مديريت فوتبال و ورزش ما كه در مجمع شاهد آن بوديم در خيمه شب بازي مجمع ديديم كه عده اي آمدند و نواب رئيس ظاهرا شروع به اعتراض كردند اما نمايشي بيش نبود و بعد همه چيز آرام شد و همه به سر كار خود بازگشتند. براستي با اين روش نبايد شاهد 4 سال كابوس وار ديگر براي فوتبالمان باشيم ؟ آيا كفاشيان نمي خواهد نوابي مثل خودش انتخاب كند تا بار ديگر فستيوال جوك و شوخي و خنده و بي اعتنائي به احساسات مردم 4 سال ديگر دوام يابد؟

2/ از مجمع فدراسيون فوتبال به سوي اردوي سرخها مي رويم. جائي كه اولين حضور دنيزلي را در تمرين شاهد هستيم. دنيزلي اعلام مي دارد خارجي هاي كادر فني را نمي خواهد او سومديك و گمالوويچ را ديپورت مي كند و اين در حالي است كه او هنوز از همكارانش سخني نگفته است و همه مي دانند او حداقل دو همكار ديگر دارد و رويانيان هم اعلام مي دارد در آينده نزديك براي خريد بازيكنان جديد با دنيزلي مشورت مي كند. در اين ميان يك نكته به ذهن مي آيد. براستي در حاليكه دنيزلي اعلام مي كند فعلا براي خريد بايكن فكري ندارد و به دنبال درست كردن همين تيم است چه كسي آن بازيكن ليبيائي و ايرلندي را براي پرسپوليس انتخاب وخريده است ؟ اين چه مديريتي است كه اجازه مي دهد يك روز قبل از حضور دنيزلي بازيكني به تيم آيد ؟ اين بازيكن را چه كسي انتخاب كرده است ؟ وقتي كه تيم سرمربي نداشته است چرا بايد يك بازيكن از فولاد و يك بازيكن از ليبي !! خريداري شود؟ آخر ليگ ايرلند كجا هست ؟ اين ايرلند كدامين ايرلند است ؟ اين چه نحوه مديريت است ؟

3/ از قطب سرخ گفتيم رو به سمت قطب آبي مي كنيم. استقلالي ها ظاهرا در آرامش هستند اما از سوي مدير عامل باشگاه استقلال هم حرفها عجيب است. آنها جاسم كرار را از دست مي دهند مي پرسيم آيا استقلال بايد به اين سادگي اولين شاه مهره فصل نقل و انتقال ليگ يازدهم خود را از دست بدهد زيرا با جباري سر يك ضربه كاشته بحث كرده اند ؟ چرا استقلال نمي تواند در يك كميته فني و يا انضباطي مشكلات كرار و جباري را حل كند ؟ از سوي ديگر مي شنويم استقلال در پي پولادي و خلعتبري است مي پرسيم مدير عامل استقلال باز هم به دنبال بازيهاي بي معناي انتقال در دهه 70 است؟ آخر استقلال نياز به پولادي و خلعتبري دارد وقتي در بال چپ مي تواند از بازيكناني چون يوسفي و زندي و حتي شريفات استفاده كند ؟ چرا استقلال به دنبال مدافع نيست و مثلا كرار را با يك مدافع در ليگ عوض نمي كند ؟ پولادي در تيم ملي در دفاع چپ هم بازي مي كند كه بسيار متوسط است اما اگر در اين پست هم او را بخواهند باز بي معني است زيرا استقلال در اين پست شيرزاد و حسيني را دارد. چرا استقلال به دنبال دروازه بان نيست ؟ چرا استقلال به دنبال دفاع ميانه جانشين منتظري و عمران زاده نيست ؟ آخر كدام عقل سليم اين گونه بازيها را تاييد مي كند ؟ چرا بايد هنوز در پي كر كري ها بي معني دو دهه پيش باشيم ؟چرا مي خواهيم بي دليل قيمت امثال خلعتبري را بالا ببريم جنگ استقلال و پرسپوليس براي به خدمت در آوردن پولادي و خلعتبري چه چيزي جز بالا بردن قيمت اين دو و ضرر به استقلال مالي اين دو تيم مي آورد؟ اين دو تيم هنوز بدهكار هستند و شايد اصلا نتوانند قرار داد جديدي امضا كنند اما باز به دنبال لج بازي هاي كودكانه هستند

و اين حكايت مديران تا به كي مي خواهد به اين فوتبال ضربه بزند ؟