گرگ یا کدخدا

شگفتا! رد پای دزد در دهکده ما بر روی برف چقدر شبیه چکمه های کدخداست.

اما گرگ باید همیشه در نقش هیولای پنهانی باشد که کدخدا ناجی دهنده ما از دست او است و کدخدا همواره چکمه  هایش را هیچگاه نمی پوشد و حماقت شیرین برای شیرین مغزان و جان شیرین پرستان ادامه خواهد داشت ...

گوئی خیال نداریم که درکی از واقعیت های داشته باشیم. بازی دربی شروع نشده بود که دو گل داشت. اولی گلی سوخته بود که در عطش دیدار فوتبال سوخت و دگر گلی خشک شده بود که بر اثر اهمال کاری برق گرفتگی او را ازخانواده اش گرفت اما ما بی توجه بودیم . برای ما نه آن گل سوخته چون خواهری و دختری بود و نه مرگ آن  طفل نوپا ما را به این یاد می انداخت که  عماد می توانست برادر و فرزند ما باشد برای ما تنها فوتبال و جنجال مهم بود و برای آنها به هیچ عنوان ما مهم نبودیم و نیستیم. بازی فینال جام حذفی سال گذشته را بخاطر داریم؟ آن روزی که مدیران داماش تا ورود طرفداران اجازه انجام بازی را ندادند همه از آنها ایراد گرفتند اما امروز شرافت و غیرت آنها را دیدیدم. امروز شاهد بودیم که مدیرعامل باشگاه پرسپولیس که خود فوتبالی است با دست خودش حق میزبانی تیمش را نادیده گرفت و خودش هم در ورزشگاه حاضر شد تا بگوید هوادار اهمیتی ندارد که اگر داشت این گونه در یک روز خوب پاییزی در آخر هفته در ساعت خوش ورزشگاه خالی نبود .  ورزشگاه خالی و بی خیالی مدیر عامل و اهمال سامانه بلیط فروشی یک پیام برای طرفداران دو تیم پر طرفدار داشت "ما شما را نمی خواهیم" همان گونه که در دربی مردم را نخواستند که آن گونه برگزارش کردند و ما همچنان به دنبال عوامل خارجی هستیم نه کدخداهای فوتبال و باشگاه ...

بازی را نگاه می کردیم. بازیکنی که می گویند برزیلی است یادآور دی کارمو همان پرنده فروش روزگار قطبی بود. این بازیکن برزیلی چه برتری بر مهدی عبدی و امیر روستائی و امین اسدی و شریفی دارد که باید بازی کند؟ از نحوه بازی او کاملا بوی آشنائی به مشام می رسید. نفحه بد "بی اهمیتی به مردم" بوی بد دلالی و فساد و ... بازیکن برزیلی را با خارجی های سپاهان مقایسه کنید تا بفهمید چه اهمیتی دارید.

نحوه بازی را ببینید. چقدر امثال علیپور خون به دل طرفداران کردند تا رضایت بدهند در تیم بازی کنند. بیرانوند به چه دلیل آن گونه دور افتاده بود و با همه بحث می کرد تا تمرکزش را از دست بدهد و آن گلها را بخورد؟ این گونه رفتار جائی در فوتبال اروپا دارد که این آقایان مرتبا از آن داد سخن دارند؟ چرا تیمی که در بازی عقب بود تعویض سومش آوردن یک مدافع راست شده است؟ در بازی رئال مادرید در مقابل اوساسونا شاهد بودیم که وینیسیوس جونیور و رودریگو گوئس زیر 20 سال رئال مادرید را به صدر بردند و در بارسلونا آنسو فاتی 16 ساله برای خود آقائی می کند اما ما هنوز جسارت این را نداریم که مهدی عبدی را از اول بازی به میدان ببریم و دل به علیپور و یا آن برزیلی می دهیم چرا؟ زیرا مخاطبین و تماشاچیان اهمیتی ندارند و تازه بحثهای بی معنی کالدرون را هم شاهدیم که معتقد است جونیور انتخاب او نبوده است. رد پای فساد بر روی کل فوتبال ما است و کل مجموعه مدیریتی فوتبال هیچ توجهی به مردم ندارند اما ما هنوز از کدخداها تقاضای نجات داریم. افسوس.