‎10 پرسش از آنها كه بر اجراي قانون در فدراسيون فوتبال اصرار دارند

پرسش اينست آيا كفاشياني كه در دوره اول انتخابات پس از تصويب اساسنامه جديد فيفا كه به امضاي هيات وزيران رسيد در رقابتي تك نفره گزينه درست بود؛ همان روزها بازنشسته نبود!

جواب را نمي دانيم؛ شايد هم طي همين 4 سال اين قانون مصوب شده اما حتي اگر چنين باشد پرسش دومي در پي پرسش اول ايجاد مي شود كه اينست:

اين مصوبه چرا به هنگام ثبت نام گزينه ها براي رياست به فدراسيون و وزارت ورزش ابلاغ نشده است؟ و باز چرا وزارت ورزش به هنگام ثبت نام كانديدها آن را به كفاشيان ابلاغ نكرده است؟ حتي اگر پاسخ قانع كننده اي براي پرسش دوم وجود داشته باشد پرسش سومي در پي پرسش دوم و اول به ذهن متبادي مي شود و آن اينست كه آيا اجراي قانون داخلي ما كه در تضاد با قوانين بين المللي فوتبال است ارزش احتمال تعليق فوتبال ايران را دارد يا نه؟

همه  مي دانند كه فيفا به شدت نسبت به دخالت مستقيم دولتی ها در امور فدراسيون فوتبال حساس است و حتي وقتي دادكان با دست خط خودش نوشت كه استعفا داده چون اعضاي حقوقي فيفا مجاب نشده بودند فوتبال ايران را تعليق كردند و حالا هم با توجه به اينكه انتخابات زير نظر نماينده فيفا برگزار شده و صحت آن از نظر فيفا، مردم و وزارت ورزش و جوانان تاييد شده آيا كنار بردن از سمتي كه به دست آورده و اتقاقا چون انتخابات پاك برگزار شد و مويد استقلال مجمع بود بازخورد بسيار ايده آلي ميان رسانه ها و مردم ايران داشت ارزش آن را دارد؟

اصلا حضور كفاشيان در انتخابات چقدر قانوني است؟آيا يك اختلاص بسيار بزرگ بانكي محسوب مي شود؟دزدي است؟پرسش چهارم اينست؛چگونه سپ بلاتر و هاولانژ و ديگراني در مجامع بين المللي با سن و سالهاي بسيار بالاتر از كفاشيان مي توانند رئيس شوند و دبير كل فيفا و A.F.C و UFA و .... بشوند اما كفاشيان نمي تواند؟

پرسش پنجم اينست:
اگر و تنها اگر احتمال تعليق جوسازي رسانه اي  نباشد و مثل مرتبه قبل كه رسانه ها هشدار دادند و تعليق هم شديم، اينبار هم تعليق شويم عزيزاني كه امروز  از اجراي قانون حرف مي زنند چه پاسخي براي مردم دارند؟

پرسش ششم اينست:
اين جو پافشاريها براي انتخاب گزينه دولت يا حتي فقط  اجراي قانون  آنهم پس از انتخابات چه تصويري  از ايران  در ذهن کوئیروش مي سازد؟ و آيا كوئیروش را وادار به رفتن و رها كردن تيم ملي پر اميد ايران نمي كند؟

پرسش هفتم اينست:
آيا  اين پافشاري آنهم در روزهايي كه مي گويند (نمي دانيم راست مي گويند يا دروغ) كه گزينه وزارت ورزش و جوانان راي نياورده اين شايعه را در ميان مردم رواج نمي دهد كه چون گزينه دولت راي نياورده مي خواهند كل اين رقابت را از اول بنويسند؟

و دوباره پرسش ديگري كه  شايد پرسش هشتم باشد و آن اينست: آيا واقعا اين تخلف ( بازنشسته بودن كفاشيان) ارزش  ريسكي به اين بزرگي و تخريب چهره وزارت و حتي دولت در ميان مردم و فيفا و احتمال تعليق را دارد يا نه؟

اين پرسش آخري را دوبار ديگر مي پرسيم، تا پرسش نهم و دهم باشد؛ آيا وقتي مردم در برنامه پربیننده نود، 74 درصد به استقلال فدراسيون راي مي دهند و اجراي آن را مي بينند بايد آنها را با چنين ضربه اي دلخور كرد و باز آيا نبايد به ثبات مديريت اهميت داد؟

مخلص کلام اینکه اصالتا گزينه دولت بودن آنهم در حاليكه از دوره رياست اين دولت فقط يكسال و نيم باقيمانده اينقدر مهم است؟