حمايت وارونه؛ تخصص حاج حبيب!

هرگز به کاشاني اعتماد نکن آقاي دايي

 حمايت وارونه؛ تخصص حاج حبيب!

1 ) «اين بازي و اين نتيجه در شأن تيم هاي محلي هم نبود.» اگرچه معمولاً رسم نيست که مديران يک باشگاه، قبل از اتخاذ تصميماتي خاص براي کادر فني تيم شان از چنين ادبياتي بهره ببرند، اما به هر حال همه ما بتدريج بايد با اين اصل مهم کنار آمده باشيم که «حاج حبيب کاشاني در فوتبال ايران يک استثناست! » بله؛ جملات تند بالا، بخشي از حمله ضربتي سرپرست موقت پرسپوليس به علي دايي، پس از تحمل شکست سنگين خانگي برابر سپاهان اصفهان بود؛ آنچه کمي بعدتر از طريق تريبون رسمي حاج حبيب در روزنامه ارگان باشگاه هم تکرار شد و عرصه را به سرمربي غمگين سرخپوشان تنگ و تنگ تر کرد. اين البته اولين مرقته نيست که کاشاني خيلي عجيب و ناگهاني به انتقاد تند از علي دايي دست مي زند. او پيش از اين در جريان پنج هفته نبردن قرمزها تا قبل از بازي با ذوب آهن، بارها از چنين ادبياتي سود برده و از رسانه ها خواسته بود علل ناکامي تيم را از مسؤولان فني اش پي بگيرند. با اين حال نکته جالب در تعامل کاشاني و دايي آن است که با وجود همه اين حملات زهردار، حاج حبيب در مقام سخن و ادعا، هميشه روي حمايت از دايي تأکيد مي کند و اصرار دارد که تا پاي جان هواي سرمربي تيمش را دارد. با وجود چنين ضمانتهاي شفاهي قرص و محکمي اما، اگر ما جاي علي دايي بوديم، هرگز به آقاي سرپرست موقت تکيه نمي کرديم؛ چه اينکه سوابق او - دست کم در حوزه فوتبال- نشان مي دهد اين ديوار، آنقدرها هم استوار نيست!

2 ) حبيب کاشاني شخصيتي جالب دارد؛ چنانکه هرگز نمي توان رفتارهاي او را فرموليزه کرد و حرکت بعدي اش را حدس زد. اوايل سال 85 ، قرار شد او و دو تن از دوستان ديگر شوراي شهري اش به شکلي عجيب سر از پرسپوليس در بياورند و وارد حريم مديريتي محمد حسن انصاري فرد شوند. با وجود اين، واکنش منفي سکوها به اعمال تغييرات نالازم و ناشناخته در ترکيب تيمي که اوج گرفته بود، ورود کاشاني و شرکا به فوتبال را چند ماهي عقب انداخت. بعدها با وجود کناره گيري همعهدان و هم پيمانان حاج حبيب- ابتدا پرويز سروري و بعد حسن بيادي- از غائله فوتبال، او غم هجران رفقا را به عشق خدمت در فوتبال(! ) به جان خريد تا هر طور شده در پرسپوليس صاحب کرسي شود. اتفاقاً درست مثل امروز، باخت چهار بر يک پرسپوليس به سپاهان در ورزشگاه آزادي و با قضاوت عجيب و پراشتباه محسن قهرماني هم بود که باعث وداع ناگزير کادر مديريتي وقت سرخپوشان و ورود فاتحانه کاشاني به پرسپوليس شد. براي او حکم مدير عاملي زدند تا براي پرسپوليس سرمربي استخدام کند. اتفاق عجيب تر همين جا رخ مي دهد؛ جايي که کاشاني با استيلي به عنوان نفر اول کادر فني به توافق مي رسد، اما وقتي به درخواست خود حميد قرار مي شود افشين قطبي به جمع مربيان اضافه شود، مذاکرات در ميانه هاي راه رنگ ديگري مي گيرد و اين بار آقاي امپراتور تازه وارد است که در کمال تعجب از سوي کاشاني به عنوان سرمربي برگزيده مي شود! شايد آن روز که حاجي با عبور از نام استيلي، به راحتي به قطبي رأي اعتماد داد، کسي نمي توانست حدس بزند چنين بلايي قرار است سر خود افشين هم بيايد، اما سبک خاص و وارونه حمايتي آقاي سرپرست موقت، باعث شد قطبي نيز به رغم کسب يک قرماني براي قرمزها از تيم جدا شود تا بار ديگر زوج کاشاني- استيلي شکل بگيرد؛ گرچه اختلافات حاج حبيب و سازمان، در نهايت باعث طرد اين دو نفر از کل مجموعه شد...!

3 ) آخرين مربي مورد «حمايت» قرار گرفته توسط کاشاني چه کسي بود؟ بله، کرانچار، مردي که ناچار شد خيلي ناگهاني پرسپوليس را روي پله سوم جدول ليگ، تحويل دايي بدهد و شگفت که تيم رسانه اي مفصل حاج حبيب، امروز هيچ اشاره اي به موفقيتهاي مربي اخراجي مديرعامل محبوب شان در تيم ملي مقدونيه نمي کنند! صابون حمايتهاي خاص کاشاني البته به تن بازيکنان و از جمله کاپيتان هاي اول و دوم سرخپوشان هم خورده است؛ کريم که با اصرار خود کاشاني در پرسپوليس ماند و حالا طعم گس بي پناهي را در آخرين نفس هاي بازي گري اش مي چشد و البته شيث رضايي، که کاشاني دو ماه پيش با لحني حق به جانب از قطبي خواسته بود وي را به تيم ملي دعوت کند، اما وقتي اين بازيکن به شکل عجيبي از پرسپوليس هم اخراج شد، حاج حبيب با همان روحيه جالبي که از او سراغ داريم، «سکوت مطلق» در پيش گرفت تا مراتب حمايت را در حق بازيکن جوان تيمش کامل کرده باشد!

4 ) نگران علي دايي هستيم. نگران اينکه او براي دومين بار ظرف دو سال مرتکب اشتباهي مرگبار شود و به مديري با روحيه غالب سياسي و رفتارهاي منفعت طلبانه تکيه بدهد؛ مردي که از رفقاي شوراي شهري اش تا استيلي و قطبي و کرانچار و کريم و شيث و کفاشيان، هيچکدام سر از فرمول «حمايت» کردن او در نياوردند و البته مردي که تيمش 4 گل مي خورد و له مي شود، اما «بشدت» تشويق مي شود. کسي «بشدت» هو شدن عباس انصاري فرد پس از پيروزي بر پيام مشهد را به ياد دارد؟!

------

رسول بهروش