ارتش سرخ دات کام

اخبار روزانه

جستاری در یک چهره/ ایو ...

نویسنده : ارتش سرخ

-

نظرات : 0 اظهار نظر

-

7 سال پیش

جستاری در یک چهره/ ایوانکوویچ؛ همان که بود، همین که هست

ارتش سرخ دات کام :
جستاری در یک چهره/ ایوانکوویچ؛ همان که بود، همین که هست
برانکو ایوانکوویچ. چهره ماندگار در فوتبال ایران که بزرگ ترین منتقدانش توان نفی او و خدماتش در فوتبال ایران را ندارند و کمتر کسی پیدا می شود که او و صداقت حرفه ای اش را باور نداشته باشد. ما در واقع سالیان سال با برانکو زندگی کرده ایم، راه ها را گذرانده ایم، از عمیق قلب خوشحال شده ایم و با او تلخی تجربه کرده ایم. او مربی ماست، مربی فوتبال ایران، مربی سختکوش و منظم که سال ها اثر گذاشته و همیشه نقشی پررنگ از خود ثبت کرده. هرگز نمایشی دور از خودش اجرا نکرده، هرگز جنجال بزرگ نساخته و بزرگ ترین و جنجالی ترین تصمیماتش مثل گذر از چند ستاره مستعد و بی مایه را با آرامش گرفته است.

برانکو در تیم ملی نتایجی در خور شأن فوتبال ایران گرفت اما توقع فوتبال ایران با او بالا رفته بود و فوتبال ایران از او گذشت تا رویاهای بزرگ تری را جست وجو کند. رویاهای بزرگ تری هم شاید بعد از او جست وجو نشد و فقط شاید همان تکرار شد، البته با هیاهوی بیشتر. برانکو دوران حضورش در پرسپولیس نیز درخشان بود و هست. او از دل سخت ترین راه ها گذشت و از میان سختی ها جام بیرون کشید. روزهای بی پولی را تاب آورد و البته قراردادهایی پولساز که استحقاقش را داشت در ایران بست. برانکو با محرومیت نقل و انتقالات هم ساخت و تیم بزرگی را به هواداران پرسپولیس هدیه کرد. خودش مدعی است که در تغییر فلسفه فوتبال ایران هم نقش داشته و البته نقش او در این زمینه نیز قابل بررسی است. با برانکو فوتبال ایران روزهای جذاب و دوست داشتنی را تجربه کرده. موهای او در فوتبال ایران سپید شده. او در 64 سالگی همچنان مربی پویا و جدی است و همچنان برای آینده نقشه دارد و چه چیزی بهتر از این انگیزه در هفتمین دهه از یک زندگی جذاب. زندگی اش را مرور کنیم و ببینیم او کجا و چطور برانکو ایوانکوویچ شده است. او اما وقتی بخواهد از زندگی اش بگوید، تهران را همواره به واراژدین وصل می کند، از اینجا به آنجا می رود لابه لای حرف ها، آنطور که زیسته و روزگار گذرانده.

برانکو اول بار چه زمانی به تهران آمد؟ ژانویه 2000، یک سفر ماندگار. به قصد اقامت آمد یا برای مذاکره؟ می گوید: «برای امضای قرارداد آمدم و بعد هم ماندم. چند ماه ماندم. حدود سه ماه. قرارداد بستم و بعد از سه ماه بود که به کرواسی برگشتم.»

تصویر اولیه ای که از تهران در ذهن برانکو ثبت شد، چه بود؟ او اینطور تعریف می کند: «تهران تقریبا همان چیزی بود که انتظارش را داشتم. من تا به حال به کشورهای زیادی سفر کرده ام. در مورد ایران هم از قبل اطلاعاتی داشتم که از طریق روزنامه ها و تلویزیون و رسانه های دیگر به دست آمده بود. بنابراین آنچه دیدم برایم شگفت آور و غافلگیر کننده نبود. ولی خیلی دوست داشتم بفهمم زندگی در یک شهر ده میلیون نفری چگونه است؟ شهر به این بزرگی چطور خودش را اداره می کند؟ و شهروندانش چگونه از پس این همه شلوغی بر می آیند؟ برایم خیلی جالب بود و خیلی لذت بردم از اینکه دیدم مردم در شهری با این همه جمعیت می توانند زندگی شان را برنامه ریزی کنند و به کارهایشان برسند. شهرهای بزرگ در مجموع خیلی شبیه هم هستند. در نخستین لحظه های ورود به چنین شهرهایی با عظمت شهر و شلوغی و ترافیک، میدان های بزرگ و خیابان های بسیار طولانی مواجه می شوی. موقعی که به تهران پا گذاشتم، در ذهنم چنین شهری را انتظار می کشیدم و می دانستم با چه جور چیزی مواجه خواهم شد. البته وقتی مدتی اینجا اقامت کردم دلم خواست از نزدیک، چیزهای جذاب تر و عمیق تر این شهر را ببینم. شهری که در 20 تا 30 سال این اندازه رشد کرده است، مرکزیت خود را تا حدود زیادی از دست می داده و چندین مرکز پیدا کرده است. این خصلت شهرهایی است که در یک دوره کوتاه، رشد زیادی می کنند. در واقع زندگی و رفت و آمد ساکنان چنین شهری هم در اطراف این مراکز شکل پیدا می کند. مراکز تجاری، مراکز آموزشی و دانشگاهی یا مراکز اداری هر کدام ویژگی های خودشان را به محله های اطرافشان تحمیل می کنند. کنار هم قرار گرفتن این گونه مراکز در شهر بزرگی مانند تهران برای من جالب بود و خیلی علاقه داشتم که این چیزها را از نزدیک ببینم که خوشبختانه این امکان فراهم شد و دیدم. نکته جالب دیگر، هنرها و صنایع قدیمی مانند طلا کاری یا موزه ها و کاخ های تاریخی بسیار زیبایی بود که از قبل در مورد آنها شنیده بودم و در تهران توانستم آنها را ببینم. اینها نشان می دهد که تمدن ایرانی چقدر خدمت کرده است.

برانکو از دل این ماجراها، در گفت و گو برمی گردد به شهر خودش: «من در شهر چکووتس به دنیا آمدم، شهر کوچکی است. البته آنجا فقط متولد شدم ولی بیشتر عمرم را در شهر واراژدین گذراندم که شهر بزرگ تری است. واراژدین مرکز استان است، یکصد هزار جمعیت دارد و در نزدیکی زاگرب قرار گرفته است.»

برانکو متولد 1954 است، آنها سه برادر هستند اما ما فقط برانکو و زلاتکو را می شناسیم. اگر از برانکو بپرسید که از کی شیفته فوتبال شد، اینطور برای تان تعریف می کند: «از زمانی که عقلم می رسید. هر سه برادر اهل فوتبال هستیم و هر سه مربیگری می کنیم. پسر من و 2 تا از برادرزاده هایم هم فوتبال بازی کرده اند. ما هم آن موقع در خیابان ها و کوچه ها بازی می کردیم. ولی چهل سال پیش، وقتی به طور جدی شروع کردم به فوتبال بازی کردن، برای تمرین به یک باشگاه رفتم. اوایل 2 روز در هفته تمرین و مسابقه داشتیم و بعدا به هر روز تبدیل شد.»

برانکو پرت می شود به سال های دور، به ماجراهایی که البته هنوز از یاد نرفته اند: «تفاوت بین کرواسی و کشورهای کمونیستی آن روزگار در این بود که کرواسی هیچ اتحاد و پیوندی با شوروی سابق نداشت. البته با کشورهای سرمایه داری هم خیلی نزدیک نبود. یوگسلاوی سابق از بنیانگذاران جنبش عدم تعهد بود و با مصر و هند، کشورهای غیرمتعهد را دور هم جمع کردند. بنابراین یوگسلاوی تا حدود زیادی مستقل بود و به هیچ بلوکی وابستگی نداشت. ما به راحتی می توانستیم به همه کشورها سفر کنیم. عقاید و مذاهب آزاد بود، هر کس دوست داشت به کلیسا و هر کس دوست داشت به مسجد می رفت. از نظر مذهبی و ملی آزادی عمل داشتیم و در مورد ورزش هم اجباری در کار نبود. اینطور نبود که کسی را از قبل در نظر بگیرند و او را به رغم میل خودش برای ورزش پرورش بدهند. البته در کشور ما به ورزش خیلی اهمیت می دادند. ما با میل شخصی ورزش را انتخاب می کردیم ولی حکومت هم خیلی روی ورزش سرمایه گذاری می کرد.»

برانکو می تواند برای تعریف از دوران کودکی و نوجوانی مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوران را مرور کند: «ما از یک طرف همسایه کشورهای بلوک شرق بودیم و از طرف دیگر همجوار کشورهای بلوک غرب. یک سوی ما کشورهای عضو پیمان ورشو بودند و سوی دیگر کشورهای عضو ناتو. یوگسلاوی در واقع یک منطقه حائل بود و اوضاع داخلی آن هم تحت تاثیر همین وضعیت ژئوپلیتیکی قرار داشت.»

برانکو اما شیفته واراژدین است. از شهرش برای تان می گوید: «به نظر من قشنگ ترین شهر دنیاست. در دشت قرار دارد و رودخانه دراوو از کنارش می گذرد. صاف است و زمین های کشاورزی زیادی دارد. چند تپه کوچک دارد و تاکستان های وسیع. شهری بسیار قدیمی است و حدود 900 سال قدمت دارد و زمانی پایتخت کرواسی بود. واراژدین گویا 3 بار دچار حریق شده است و سرانجام ادارات دولتی و پایتخت را به خاطر همین حریق ها به زاگرب منتقل کردند. به این شهر لقب «وین کوچک» داده اند. در دوران قرون وسطی شهر مهمی بوده و یونسکو آنجا را به عنوان یک میراث جهانی ثبت کرده. کاخ های زیبایی دارد. واراژدین با زاگرب 50 کیلومتر، با بوداپست مجارستان دو، سه ساعت، با وین دو ساعت و نیم و با مرکز اسلوونی کمتر از 2 ساعت فاصله دارد و بنابراین از نظر مواصلاتی هم در وضعیت مناسبی است. واراژدین کارخانه نساجی بسیار مشهوری دارد. محصولات پارچه و مواد غذایی بار اصلی اقتصاد شهر را به دوش می کشند. مراکز مرغداری فراوانی در این شهر هست که اغلب محصولاتش به کشورهایی مانند عربستان سعودی صادر می شود. محصولات لبنی و صنایع کشاورزی شهر ما هم خیلی معروف است. صنایع کوچک هم در شهر داریم که در کارگاه های کوچک وجود دارند، مثلا با ده کارگر چیزهایی تولید می کنند.

برانکو هنوز هم وقتی در کرواسی باشد، در واراژدین زندگی می کند: «بله! حتی به فکرم هم نمی رسد که جای دیگری بروم. من در خود زاگرب هم خانه ای دارم. ولی واراژدین را ترجیح می دهم. هفده ساله بودم که به تیم بزرگسالان وارتکس وارد شدم. این تیم در لیگ دوم یوگسلاوی سابق بازی می کرد و به واراژدین تعلق داشت.»

برانکو البته در زاگرب تحصیل کرده: «بله. زاگرب. چون مرکز دانشگاهی که من رفتم در زاگرب بود. در واراژدین هم البته دانشگاه هست، ولی بیشتر، رشته های انفورماتیک، اقتصاد، حقوق، تکنیک و نساجی دارد. ولی من به رشته تربیت بدنی علاقه داشتم که دانشگاه زاگرب این رشته را داشت. همزمان با تحصیل در دانشگاه، فوتبال هم بازی می کردم.»

او البته مدعی است که تهران را هم خوب می شناسد: «تصور می کنم تهران را خوب می شناسم. البته این شهر آنقدر بزرگ است که حتی کسانی که متولد آن هستند هم همه جای آن را نمی شناسند. ولی به طور کلی چون با ماشین تقریباً همه جای تهران را گشته ام، چارچوب اصلی شهر را می شناسم، از پیست اسکی دیزین بگیرید تا جنوب تهران. اگر دوستی از کرواسی به تهران بیاید و یکی دو روز میهمان من باشد، ابتدا او را به شمال تهران می برم تا طلافروشی ها، موزه ها و کاخ ها را ببیند. اینها ارزش های تاریخی هستند که هرکسی باید آن را ببیند. بعد هم او را می برم تا با زندگی اجتماعی مردم تهران آشنا شود.»


لینک کوتاه : https://arteshesorkh.com/p/107590
نظرت رو بنویس
از حروف انگلیسی استفاده نکن
در حال حاضر فقط کاربرانی که در سایت ثبت نام کرده باشند میتوانند نظر ثبت کنند.
جهت ثبت نام میتوانید اینجا کلیک نمایید.
اولین نفری باشید که نظرش را ثبت می کند.
بازی های پرسپولیس

1-1

پرسپولیس

فولاد

شنبه, 22 شهریور
ساعت 19:00

ورزشگاه : شهرقدس

داور : کوپال ناظمی

نظرسنجی

به آینده پرسپولیس در لیگ بیست و پنجم خوشبین هستید؟

گلزنان برتر پرسپولیس
نام بازیکن تعداد گل
1 علی علیپور 3
برنامه بازی ها

هفته 3 لیگ برتر

جمعه, 21 شهریور

تراکتور 4 - 1 آلومینیوم 18:00
خیبر خرم‌آباد 1 - 1 فجرسپاسی 19:00
گل گهر 1 - 1 سپاهان 20:00
استقلال خوزستان 1 - 0 استقلال 20:00

شنبه, 22 شهریور

شمس آذر 1 - 1 پیکان 18:00
چادرملو 0 - 0 ملوان 18:00
ذوب آهن 2 - 0 مس رفسنجان 18:00
پرسپولیس 1 - 1 فولاد 19:00
جدول مسابقات
رده نام تیم بازی تفاضل امتیاز
1 خیبر خرم‌آباد 3 2 7
2 چادرملو 3 1 5
3 پرسپولیس 3 1 5
4 فجرسپاسی 3 1 5
5 پیکان 3 1 5
6 استقلال خوزستان 3 1 5
7 ملوان 3 1 5
8 تراکتور 3 2 4
9 ذوب آهن 3 1 4
10 استقلال 3 0 4
11 گل گهر 3 0 4
12 سپاهان 3 -1 2
13 فولاد 3 -2 1
14 مس رفسنجان 3 -3 1
15 شمس آذر 3 0 0
16 آلومینیوم 3 -5 0

ارتش سرخ

Perspolis

پرسپولیس

پرسپولیس

پرسپولیس

پرسپولیس

پرسپولیس

هواداران پرسپولیس

هواداران پرسپولیس

باشگاه پرسپولیس

باشگاه پرسپولیس

فوتبال

فوتبال